دود جدایی مسجد و هیئت به چشم مردم میرود/ در نهضت بازگشت به مسجد جوانان را بازی دهیم
خبرگزاری شبستان، گروه مسجد و کانونهای مساجد-آمنه مستقیمی: تحقق نهضت بازگشت به مسجد که دولت سیزدهم به تولیت وزارت فرهنگوارشاد اسلامی پرچمدار آن است، بایدها و الزاماتی دارد که شناخت موانع و دستاندازها از مهمترین آنها است، مسئلهای که در گفتگو با حجتالاسلام والمسلمین «محمود ریاضت»، خطیب مذهبی و از چهرههای سرشناس منبر آن را به بحث و بررسی گذاشتهایم و مشروح آن در ادامه تقدیم حضورتان میشود:
آنچه این روزها به اسم اعتراض اما درواقع اغتشاش و فتنه در خیابانها شاهد آن هستیم چقدر به دلیل سهلانگاری در توجه به کارکردهای تربیتی مسجد و استفاده از ظرفیت تبیینی آن است؟
مساجد خانهی خدا هستند و در خانهی خدا باید به روی همه باز باشد اما متاسفانه در یکی دو دهه اخیر چنین رویکردی حاکم نبوده است؛ برای مثال اگر صبحها هنگام نماز در خیابانهای تهران گشتی بزنیم از نزدیک به سه هزار مسجد کمتر از 100 مورد، نماز صبح را اقامه میکنند!
یکی از دلایل آنکه جوانان رغبتی را که باید، به مساجد ندارند، اقتصادمحور شدن مساجد یا به تعبیر بهتر تمرکز آنها بر کسب درآمد است چنانکه آشپزخانه مسجد اجاره داده شده، طبقه دوم آن را سالن بدنسازی کردهاند و دیگر بخشها هر یک به نوعی برای تامین هزینهها اجاره داده شده است؛ لذا میبینیم از صبح آشپزخانه مسجد باز اما درهای شبستان آن بسته است! وقتی این فضا بر مسجد حاکم شود کارکرد اصلی خود یعنی تعلیم و تربیت را از دست میدهد. متاسفانه، سیاستگذاریهایی که برای مسجد میشود نیز به جای جذب، به دفع مردم میانجامد.
چرا در مقایسه بین مسجد و هیئت، اقبال جوانان به هیئت است در حالی که هیئتها نیز از دل مسجد برخاستهاند؛ آیا هیئت میتواند کارکرد تربیتی مسجد را داشته باشد؟
جوان اقتضائاتی دارد که اگر در مسجد و در حد مشروع تامین نشود به جای دیگری می رود برای همین است که در یک محله یک مسجد وجود دارد و اطراف آن 10-15 هیئت شکل گرفته است! این در حالی است که هیئت نمیتواند کارکردهای مسجد به ویژه در حوزه تعلیم و تربیت را داشته باشد مگر هیئتی که در مسجد برپا باشد. واقعیت آن است که فلسفه وجودی بسیاری از هیئتها به دلیل رانده شدن جوانان از مسجد است. چون جوان اگر امکان کار فرهنگی نداشته باشد دغدغههایش را به جای دیگری میبرد، امری که برخی به دلیل جمود فکری و اصرار بر آرای شخصی به آن بیتوجه هستند و این اهمیت ندادن آنها به نظر دیگران باعث شده اغلب مساجد از جوانان خالی شود. در اغلب مساجد نظر گروههایی خاص موثر است در حالی که اگر تعامل وجود داشته باشد کار از لحاظ فرهنگی پیش میرود. چنانکه امیرالمومنین امام علی (ع) فرمودند: قبل از آنکه منحرفان جوانان شما را به دام بیندازند، آنها را تربیت کنید.
به دلیل برخی اقتضائات هیئتها بیشتر به دنبال شکل کار هستند نه خروجی جلسه، در حالیکه اگر قرار بود بیان داستانها و خوابها و مکاشفات تاثیر داشته باشد امروز شاهد بسیاری از مشکلات نبودیم.
چاره کار چیست؟ چون به هر حال اغلب هیئتها امروز به پاتوق مذهبی جوانان تبدیل شدهاند، چطور میتوان این ظرفیت را مسجدی کرد؟
اگر هیئت در مسجد مستقر شود و به جای کلاس درس و بحث، برنامه آموزشی غیرمستقیم داشته باشد، میتواند اثر تربیتی لازم را بگذارد. امروز مساجد موفق آنهایی هستند که هیئتها در آنها مستقر شدهاند، اینچنین هم هیئت و هم مسجد در خروجی و رهاورد کار موفق عمل میکنند.
متاسفانه، در بیشتر مساجد روحانی و عالم برای سخنرانی و منبر وجود ندارد و به روضه اکتفا میشود؛ روضهخوانی خوب است اما اگر مبنا و منطق داشته باشد وگرنه صرفاً تخلیه هیجان است. روضه با مبنا جنبه تربیتی پیدا میکند. مسجد محل تربیت است اگر هیئتها در مسجد مستقر شوند آن گاه جوان کل هفته به مسجد میآید و این با هفتهای یک بار حضور در هیئت فرق بسیار دارد. این استقرار، جوان را برای همیشه با مسجد مانوس میکند. بسیاری از هیئتها فقط در پی روضهخوانی و سینهزنی هستند این باعث میشود هیئتها به جای آنکه دانشگاه باشند شکل رستوران به خود بگیرند و صرفاً متناسب با ذائقه مخاطب کار کنند.
حلقه مفقوده در این بین چیست که بین مسجد و هیئت فاصله افتاده است؟
هدف در بسیاری از مساجد و هیئتها گم شده چرا که بین این دو فاصله افتاده است اما اگر از جانب نهادهای مربوطه ابلاغ شود که هر امام جماعتی یک هیئت موفق را دعوت کند و امکانات مسجد را در اختیار آن قرار دهد، می توانیم شاهد حضور پررنگ جوانان در مسجد باشیم. مرحوم آیتالله مجتهدی تعریف میکرد آیتالله شاهآبادی، از استادان امام(ره)، در مسجد جامع بازار تهران حوزه علمیه داشت، هر گاه بازاریان مسجدی میساختند و از ایشان طلب اعزام امام جماعت میکردند آن مرحوم میفرمود: به مسجدی طلبه میفرستم که حتما حیاط و درخت توت داشته باشد، وقتی علت را جویا شدند آن عالم ربانی فرمود: چون بچهها به بهانه حیاط و درخت توت پایشان به مسجد باز میشود! این یعنی توجه به اقتضای جذب کودکان و نوجوانان به خانه خدا، آن زمان اقتضا درخت توت بود امروز اقتضا چیز دیگری است؛ باید کارشناسان و اهل فن جمع شوند و این اقتضائات را استخراج و عرضه کنند تا مساجد شکل خانه سالمندان به خود نگیرند و پایگاه تربیت و آموزش معارف اهل بیت(ع) باشند. هیئتها به دلیل تمرکز بر برندسازی در نوع مداحی، سخنرانی، دکور و صفحه اینستاگرام نمیتوانند چنین کارکردی را داشته باشند.
اصلیترین شرط در تحقق نهضت بازگشت به مسجد چیست؟
باید نوجوانان و جوانان را باور کنیم. هر جا ما کار را به جوانان سپردیم، موفق بودیم. اگر ایرادی هم هست با انتقال تجربه پیشکسوتان حل و رفع میشود اما اگر جوان را سر کار بگذاریم و از او درخواست حضور نمایشی در کارها داشته باشیم، زده میشود. دوران دفاع مقدس تجربهای موفق از واسپاری کارها به جوانان است. وقتی آنها را بازی دادیم به خوبی امور را اداره کردند امروز مساجد به اعتمادی از جنس آنجه امام راحل در دفاع مقدس داشتند و رهبری نیز مانند آن را دارند، نیازمندند. ما در میان بچههای مذهبی نخبه و فرهیخته کم نداریم اما یا آنها را به بازی نمیگیریم یا آنها را به پل عبور به سوی اهداف تبدیل کردهایم اما اگر مدیریت مسجد را به جوانان بسپاریم و در کنار آن از تجربه امام جماعت و هیئت امنا بهره بگیریم، اتفاقاتی مبارک رخ میدهد، راه درست همیشه با حرف نشان داده نمیشود.
نقش امام جماعت در این نهضت چیست و چطور میتواند مسیر بین مردم و مسجد را هموار و موانع حضور را برطرف کند؟
در مسجد محور عمل است نه سخنرانی؛ اینکه امام جماعت در کنار نوجوان و جوان قرار میگیرد و در امور فرهنگی مشارکت میکند، تربیتکننده است. جوان امروز به سخنرانی نیاز ندارد همین که سبک زندگی امام جماعت را ببیند برای او کافی است چنانکه امام صادق(ع) از امیرالمومنین (ع) نقل فرمودند: مردم را به غیر زبانتان به نیکیها دعوت کنید.
در گذشته مردم و امام با هم زندگی میکردند و این الگوبرداری از سبک زندگی امام انجام میشد اما امروز بسیاری از ائمه جماعات مثل کارمندان ادارات ساعت میزنند و پس از اقامه نماز مسجد را ترک میکنند!، در گذشته اینطور نبود، امام جماعت سنگ صبور مردم بود و مشکلاتشان را می شنید، امروز وضعیت چطور است؟! مردم با وجود مشکلات اقتصادی جایی را ندارند که حرف بزنند و خالی شوند.
امروز امام جماعت بودن شغل دوم و سوم شده و برخی در دو سه مسجد امام جماعت هستند!، این مدل تربیتکننده نیست. مرکز رسیدگی به امور مساجد نیز کارکرد لازم را ندارد و باید به میدان کار مساجد و محلات وارد شود. متاسفانه، وقتی مسجد را در قالب اداره میبینیم و میخواهیم آن را با ابلاغیه مدیریت کنیم جوان رغبتی برای حضور در مسجد پیدا نمیکند لذا شرط اصلی در تحقق نهضت بازگشت به مسجد مردمی شدن است. هر جا کار دولتی و حکومتی شد، امور خراب شده است. اگر مسجد از رویکرد درآمدزایی و کاسب کاری خارج شود، آنگاه می توان این مردمی بودن را در عمل نه به حرف و شعار محقق کرد. متاسفانه، بعضاً درگیری امام جماعت با هیئت امنا و یا این دو با بسیج یا هر سه با امور فرهنگی باعث میشود از ظرفیت و توان مسجد در جایی که باید، استفاده نشود.
پایان پیام/ 9