" بسم الله النور"
شب ششم فاطميه
من المومنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدّلوا تبديلا ( ۲۳ / احزاب)
گاهي بايد نوشت...
بايد نوشت که...؛
در اين دنياي غريب که " غرب" زمان بر طبل هاي هوس مي کوبد...
و شترهاي فتنه از هر سو مي تازاند...
اگر نباشد...؛
ايمان و اعتقاد به خدا...
و دعاي" حضرت مادر" ي که...؛
"شهادتش"
آغاز شهادتهاي تاريخ است...؛
از اسلام چيزي جز نام باقي نمي ماند...
بايد نوشت که...؛
در اين زمانه اي که بشر در چاه منيّت و خودخواهي اسير گشته است...
و طاغوت هاي طغيان گر،قد عَلَم کرده اند...
اگر نباشد...؛
شهادت عاشقانه" زهرا"( س)...؛
دين،به تاراج مي رود...
بايد نوشت که...؛
در اين هنگامه وانفسا که هدف تيرهاي دشمن
تزلزل جايگاه" ولايت" است...
اگر نباشد...؛
صداي رساي"اولين شهيده ولايت"
تيرهاي دشمن به هدف مي نشيند...

بايد نوشت که...؛
براي آنچه اعتقاد داريم،بايد ايستادگي کنيم...
حتي اگر هزينه اش...
تنها ايستادن
شکسته شدن پهلو
و..‌.؛
" شهادت"
باشد...
و بايد نوشت که...؛
وقتي عقل عاشق شود...
عشق عاقل مي شود...
و آنگاه" شهيد" مي شوي...
درست مانند...
"زهرا( س)"
مادر جان!
دستانمان را بگير...
مبادا در اين غربال آخر الزمان...
سقوط کنيم...
يا الله يا رحمن يا رحيم
يا مقلّب القلوب
ثبّت قلوبنا علي دينک

" يا علي"